موکلین خود را کمتر کنید، ۲ برابر رشد کنید
موکلین بیشتر یعنی موفقیت بیشتر و سریع تر. این عقیده بسیاری از حقوقدانان و وکلا است. طبیعی است. آنها انتظار دارند که با مراجعه هر موکل، میزان مشخصی از حق الوکاله را تصاحب کنند. البته پرونده هایی که بدون دریافت حق الوکاله انجام می شود را در اینجا کنار گذاشته ایم. در مقاله ای مجزا به بررسی این کار پسندیده از سوی وکلا خواهیم پرداخت.
تعداد موکلین بیشتر، برای بسیاری از حقوقدانان و وکلا به معنی حق الوکاله بیشتر است. اما با خواندن این مقاله، شاید نسبت به این گزاره که به آن اطمینان داشتید، تردید کنید. شاید برای شما این موضوع عجیب باشد که موکلین کمتر، باعث افزایش درآمدتان شود. بنابراین، از شما دعوت می شود تا این مقاله را با دقت مطالعه کنید.
موکلین به چند دسته تقسیم می شوند؟
تعداد موکلین از آنجا اهمیت می یابد که تمام آنها برای ما مناسب نیستند. باید به تیپ شخصیتی موکلینمان توجه کنیم. برخی از آنها حتی به اندازه ای که شما برای آنها وقت می گذارید، به کارشان توجه ندارند. یعنی ممکن است حتی شما بیشتر از آنها پیگیر کارشان باشید. برخی از آنها هم پا به پای شما در فرآیند پرونده همکاری دارند.
موکلین دسته اول:
دسته اول موکلینی هستند که در پیشبرد پرونده نهایت همکاری را با شما دارند. مدارک مورد نیاز را در اسرع وقت در اختیار شما می گذارند. پاسخ تماس های شما را در اسرع وقت می دهند. هر جا به حضور آنها نیاز است، حاضر می شوند. روند اتفاقات و ماوقع را به خوبی برای شما شرح می دهند. حتی آنها در پرداخت حق الوکاله نیز وقت شناس اند. از همه مهمتر، راستگو هستند. طبیعتاً تعداد موکلین از این دست کم است.
موکلین دسته دوم:
دسته دوم از موکلین، دقیقاً در نقطه مقابل دسته اول قرار دارند. آنها با شما همکاری ندارند. مدارک لازم را با تأخیر در اختیارتان قرار می دهند. دسترسی و تماس تلفنی با آنها بسیار دشوار است. در هر جلسه، اطلاعات متناقض و ناقصی را در اختیار شما می گذارند. حتی گاهی اوقات در جلسه دادگاه متوجه می شوید که بعضی از آنچه به شما گفته اند، حقیقت ندارد. این دسته از موکلین بعضاً در پرداخت حق الوکاله نیز تأخیر دارند. تعداد این موکلین بسیار بیشتر از دسته اول است.
استراتژی مناسب در برابر موکلین
با دو دسته کلی از موکلین آشنا شدیم. اما استراتژی مناسب در قبال آنها چیست؟ آیا باید تعداد موکلینمان را بیشتر کنیم؟ استراتژی مناسب در قبال این دو دسته این است که شروع به کاهش پذیرش دعاوی دسته دوم کنیم. اما آیا باید این موکلین را رد کنیم؟ خیر. باید آنها را به دوستان وکیلمان ارجاع دهیم. دوستانی که می دانیم این موکلین برای آنها خوشایند هستند.
با این کار، زنجیره ارتباطی میان ما و وکلای دیگر شکل می گیرد. شاید تصور کنید، کدام وکیل است که از پذیرش دعاوی این موکلین خوشحال شود. به خاطر داشته باشید، آنهایی که موکلین خوبی برای شما نیستند، ممکن است برای همکارتان موکل خوبی باشند. ممکن است برای وکلایی که شرایط مالی مناسبی ندارند، این فرصت، یک فرصت طلایی باشد. یا اینکه ممکن است روحیه شما با برخی موکلین سازگار نباشد. اما همکارانتان بتوانند همکاری خوبی را با آنها شکل دهند. حال که تعداد موکلینتان کمتر شد، اقدام بعدی چیست؟
مسیرهای قبلی را دنبال کنید
فرض کنید استراتژی خود را بر کم کردن تعداد موکلین قرار دادید. آهسته آهسته آنها را به همکاران وکیلتان ارجاع دادید. اقدام بعدی شما به مراتب مهمتر است. باید یک بار گذشته را مرور کنید. چطور موکلین دسته اول را جذب کردید؟ همان کار را یک بار دیگر تکرار کنید.
ممکن است افراد خاصی شما را به این موکلین معرفی کرده باشند. با این افراد بیشتر تعامل کنید. به آنها نشان دهید برای افرادی که آنها معرفی می کنند، ارزش ویژه ای قائل هستید. حتماً بابت معرفی موکلین از آنها قدردانی کنید. ممکن است این موکلین بدلیل فعالیت تخصصی و مقالات شما در یک حوزه خاص به شما مراجعه کرده اند. پس، باید بیشتر روی نگارش مقالات تمرکز کنید.
معمولاً این مسیرها تکرار می شوند. پس، باید به خوبی این مسیرها را بشناسید. با تمرکز بر این مسیرها می توانید تعداد موکلین خود را افزایش دهید. افزایشی که این بار می تواند باعث رونق فعالیت های حقوقی شما باشد. به خاطر داشته باشید، این روش، یک حسن دیگر نیز دارد. باعث می شود پرونده ها در اختیار وکلایی قرار گیرند که بیشترین ارزش را برای آن قائل اند. ممکن است پرونده ای نه چندان مناسب برای شما، پرونده ای عالی برای همکار وکیلتان باشد.
کمک به مسیر برندسازی شخصی وکلا و حقوقدانان
انجام تکنیک فوق، به مسیر برندسازی شخصی شما به عنوان وکیل یا حقوقدان نیز کمک می کند. در برندسازی شخصی، آنچه اهمیت دارد، ساختن زنجیره های ارتباطی قوی است. شما با ارجاع موکلین به همکاران وکیلتان، به ایجاد این زنجیره ها کمک می کنید. پرونده های متعددی میان شما و همکاران وکیلتان رد و بدل می شود. اما باید به دو نکته بسیار مهم هم توجه کنید.
نکته اول:
درست است که می خواهید این موکلین را به همکارتان ارجاع دهید. اما خاطرتان باشد که ارجاع دهنده شما هستید. باید وکیلی را به فرد معرفی کنید که مطمئن هستید خدمات خوبی به او ارائه می دهد. در این صورت، باز هم این موکل بابت معرفی یک وکیل خوب، قدردان شما خواهد بود. بنابراین، باید توجه کنید که انجام آن پرونده از کدام یک از وکلایی که می شناسید، ساخته است. موکلتان را به فردی معرفی کنید که می دانید به بهترین شکل نیاز او را برآورده می کند.
ضمناً باید به خواسته های آن وکیل نیز توجه کنید. حتی می توانید قبل از ارجاع موکل به او، با همکارتان تماس بگیرید. باید مطمئن شوید که او حاضر است پرونده را قبول کند. در غیر این صورت، شما زمان فرد مراجعه کننده را تلف خواهید کرد. زمانی که شاید برای او در آن مقطع از هر چیزی با ارزش تر باشد.
نکته دوم:
هیچ گاه موکلینتان را به درجه یک و درجه دو تقسیم نکنید. همه آنها که وکالتشان را می پذیرید باید برای شما درجه یک باشند. اگر فکر می کنید قبول آن پرونده برای شما جذابیتی ندارد، پرونده را قبول نکنید. وقتی پرونده ای را قبول کردید، یعنی باید تمام تلاش خود را برای موفقیت در آن انجام دهید. بدترین کار این است که چون شما موکلتان را نمی پسندید، کارهای او را با دلسردی انجام دهید.
برای کسب اطلاعات تکمیلی می توانید ویدئوی زیر از «سیدعلیرضا شکوهیان» را مشاهده کنید. برای مطالعه بیشتر در حوزه «موکل نوازی»، به این بخش در سایت حقوقدانان سه بعدی مراجعه کنید. در این سایت اطلاعاتی در اختیار شما قرار می گیرد که به وکیل و حقوقدانی سه بعدی تبدیل شوید.